پذیرش شغل از سوی کارمند مبتنی بر عوامل مربوط به سازمان و شغل است. به نظر می رسد عواملی مانند مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی بر این متغیر موثر باشند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی مبتنی بر کارراهه بر پذیرش شغل با تو چکیده کامل
پذیرش شغل از سوی کارمند مبتنی بر عوامل مربوط به سازمان و شغل است. به نظر می رسد عواملی مانند مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی بر این متغیر موثر باشند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی مبتنی بر کارراهه بر پذیرش شغل با توجه به نقش تعدیلی خودپنداره سازمانی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 120 نفر بود که به روش در دسترس انتخاب شدند و در گروه های آزمایشی گمارده شدند. برای دستکاری تأثیر مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی مبتنی بر کارراهه از متن های کوتاه استفاده شد. خودپنداره سازمانی و پذیرش شغل با استفاده ازابزارهای خودگزارشی سنجیده شدند. برای تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودپنداره سازمانی در رابطه مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی مبتنی بر کارراهه با پذیرش شغل نقش تعدیلی را ایفا میکنند. با توجه به نتایج برای افزایش پذیرش شغل، سازمانها باید بر اساس خودپنداره سازمانی در متغیرهای سازمانی یعنی مدیریت عملکرد، ساختار سازمان و نظام ارتقائی مبتنی بر کارراهه مداخله کنند.
پرونده مقاله
مدیریت و ارزیابی عملکرد به عنوان ابزاری حیاتی در اختیار مدیریت سازمان بوده و سازمان ها به منظور بقاء و رشد در فضای رقابتی، نیازمند ارزیابی و مدیریت عملکرد خویش هستند. مدل های گوناگونی از گذشته تاکنون طراحی و تبین شده که هر یک ویژگی های مشخصی را دارند. در این پژوهش ضمن چکیده کامل
مدیریت و ارزیابی عملکرد به عنوان ابزاری حیاتی در اختیار مدیریت سازمان بوده و سازمان ها به منظور بقاء و رشد در فضای رقابتی، نیازمند ارزیابی و مدیریت عملکرد خویش هستند. مدل های گوناگونی از گذشته تاکنون طراحی و تبین شده که هر یک ویژگی های مشخصی را دارند. در این پژوهش ضمن بررسی مدل های عملکردی و ویژگیهای آنها از گذشته تاکنون، به بررسی تأثیر رهیافت های مکاتب مدیریتی بر شکلگیری این مدل ها پرداخته میشود.
رهیافت های مدیریتی که تحت تأثیر شرایط محیطی و سازمانی و عوامل مختلف دیگر در طی زمان تکوین یافته اند بر طراحی مدل های عملکردی تأثیر گذاشته و باعث سیر تکاملی و تحولی در مدل های مربوطه شدهاند. در این تحقیق تناسب رهیافت های مدیریتی با مدل های عملکردی بررسی و پویاشناسی این تأثیر در نگاشت های مربوطه مورد توجه قرارگرفته است.
در این مقاله با استناد به مطالعات انجامشده تأثیر چهار رهیافت اصلی مدیریت (رهیافت سنتی، رهیافت منابع انسانی، رهیافت کمی و رهیافت سیستمی و اقتضایی) با بهره گیری از متدولوژی پویاشناسی بر شکلگیری مدل های عملکردی، سیر تحولی و جایگاه آنها مورد توجه قرارگرفته و مشاهده میگردد که رهیافت های مدیریتی تحت تأثیر متغیرهای محیطی و سازمانی تکوین و تحولیافته و موجب شکلگیری و تکامل مدل های عملکردی به منظور پاسخگویی به نیازهای سازمانی و محیطی شده اند.
پرونده مقاله
مدیریت و ارزیابی عملکرد به عنوان ابزاری حیاتی در اختیار مدیریت سازمان بوده و سازمان ها به منظور بقاء و رشد در فضای رقابتی، نیازمند ارزیابی و مدیریت عملکرد خویش هستند. مدل های گوناگونی از گذشته تاکنون طراحی و تبین شده که هر یک ویژگی های مشخصی را دارند. در این پژوهش ضمن چکیده کامل
مدیریت و ارزیابی عملکرد به عنوان ابزاری حیاتی در اختیار مدیریت سازمان بوده و سازمان ها به منظور بقاء و رشد در فضای رقابتی، نیازمند ارزیابی و مدیریت عملکرد خویش هستند. مدل های گوناگونی از گذشته تاکنون طراحی و تبین شده که هر یک ویژگی های مشخصی را دارند. در این پژوهش ضمن بررسی مدل های عملکردی و ویژگیهای آنها از گذشته تاکنون، به بررسی تأثیر رهیافت های مکاتب مدیریتی بر شکلگیری این مدل ها پرداخته میشود.
رهیافت های مدیریتی که تحت تأثیر شرایط محیطی و سازمانی و عوامل مختلف دیگر در طی زمان تکوین یافته اند بر طراحی مدل های عملکردی تأثیر گذاشته و باعث سیر تکاملی و تحولی در مدل های مربوطه شدهاند. در این تحقیق تناسب رهیافت های مدیریتی با مدل های عملکردی بررسی و پویاشناسی این تأثیر در نگاشت های مربوطه مورد توجه قرارگرفته است.
در این مقاله با استناد به مطالعات انجامشده تأثیر چهار رهیافت اصلی مدیریت (رهیافت سنتی، رهیافت منابع انسانی، رهیافت کمی و رهیافت سیستمی و اقتضایی) با بهره گیری از متدولوژی پویاشناسی بر شکلگیری مدل های عملکردی، سیر تحولی و جایگاه آنها مورد توجه قرارگرفته و مشاهده میگردد که رهیافت های مدیریتی تحت تأثیر متغیرهای محیطی و سازمانی تکوین و تحولیافته و موجب شکلگیری و تکامل مدل های عملکردی به منظور پاسخگویی به نیازهای سازمانی و محیطی شده اند.
پرونده مقاله
امروزه جایگاه شرکتهای دانشبنیان، بهعنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی بسیار افزایش یافته است. با توجه به اهمیت بالای توانایی، تخصص و مهارتهای انسانی در این شرکتها، توجه به ویژگیهای ذهنی، احساسی در تعامل ایجادشده با شرکت، مقدمه لازم جهت تحقق اهداف شرکتهای دانش چکیده کامل
امروزه جایگاه شرکتهای دانشبنیان، بهعنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی بسیار افزایش یافته است. با توجه به اهمیت بالای توانایی، تخصص و مهارتهای انسانی در این شرکتها، توجه به ویژگیهای ذهنی، احساسی در تعامل ایجادشده با شرکت، مقدمه لازم جهت تحقق اهداف شرکتهای دانشبنیان است. هرچه سطح وابستگی کسب و کار شرکت به کارکنان دانشی بیشتر باشد، مفهوم مدیریت عملکرد پررنگتر خواهد بود. این در حالی است که تاکنون، در حوزه عملکرد کارکنان دانشی، به ارزیابی عملکرد این دسته از کارکنان پرداخته است. از خصوصیات غالب نظامهای ارزیابی عملکرد میتوان نگاه مچگیرانه، پسینی، از بالا به پایین بودن و سطح پایین یکپارچگی و اثربخشی کل سیستم را برشمرد. پژوهش انجامشده از دو مرحله تشکیل شده است. با مطالعات کتابخانهای و بررسی پیشینه پژوهش یک فرآیند مدل هشت مرحلهای مدیریت عملکرد استخراج شد. در گام اول پژوهش پس از مصاحبه با 16 نفر از کارشناسان و خبرگان، با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون، ابعاد (مراحل) فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان دانشی موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. در گام دوم پژوهش، با استفاده از رویکرد مدلیابی ساختاری – تفسیری (ISM) و بهره گیری ازنظر خبرگان به طراحی مدل فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان دانشی در شرکتهای دانشبنیان پرداخته شد.
پرونده مقاله
کی از مهمترین فعالیت های مدیران پروژه ، مدیریت و نظارت بر عملکرد پروژه است. تکنیک مدیریت زمان کسب شده ( EDM ) به عنوان جدید ترین تکنیک در این حوزه، برخلاف روش های پیشین برای اندازه گیری عملکرد زمانی پروژه از داده های بر پایه زمان استفاده می کند؛ این تفاوت منجر به نتایج چکیده کامل
کی از مهمترین فعالیت های مدیران پروژه ، مدیریت و نظارت بر عملکرد پروژه است. تکنیک مدیریت زمان کسب شده ( EDM ) به عنوان جدید ترین تکنیک در این حوزه، برخلاف روش های پیشین برای اندازه گیری عملکرد زمانی پروژه از داده های بر پایه زمان استفاده می کند؛ این تفاوت منجر به نتایج واقع گرایانه تر در حوزه عملکرد خواهد شد. رویکرد جدیدی که در این پژوهش ارائه شده است، استفاده از رویکرد فازی جهت سنجش عملکرد پروژه در شرایط عدم اطمینان با استفاده از تکنیک نوظهور EDM می باشد. در این راستا از متغیرهای کلامی جهت اظهار درصد پیشرفت فعالیت ها و توسعه شاخص های این تکنیک به شاخص های توسعه یافته فازی که توانایی سنجش عملکرد پروژه را در شرایط عدم اطمینان دارند استفاده شده است. جهت رتبه بندی اعداد فازی نیز از روش جدیدی که بر پایه رابطه اولویت نسبی استوار است استفاده و برای شفاف سازی رویکرد ارائه شده، این رویکرد در یک پروژه نمونه واقعی در صنایع راه سازی پیاده سازی شده است.
پرونده مقاله